به یه رستوران چینی رفتیم...و گارسون مارو به یکی از اتاقا که

قبلا رئیس رزرو کرده بود راهنمایی کرد....

به اندازه نفرات منو رو میز  کنار هر بشقاب بود...هر کی سر جای

مورد نظرش نشست و منو رو برداشت و شروع کرد به خوندن

غذاها.....

سارا:پیس پیس گلی...این گوشت مار داره...دارم سکته میزنم

قراره چی به خورمون بدن....

گلی:هه هه هه اونو ول کن دسر سوکسشو بچسب با خامه...

کژال:عوق...سالاد هشت پا......

ملینا:من هشت پا خوردم بدک نیست...فقط برا خوردنش..از قبل

ندونی چی میخوری...

شکیبا:هه هه هه مارمولک......عوق....

سارا:وویی شی اینجا غذا با گوشت گاو گوساله نداااااااره؟؟؟؟؟

وویی:چرا ...گوشته تکه ایش که با سویا سوس هست...(من

خوردم بسی خوشمزه هست....اون هشت پاش هم مامان گلی

بخوردش داده بود)

بعد از سفارش داشتیم درمورد تیکه ای که من صدامو کلفت

کرده بودم....و برا تقویت صدا....از اینجور چیزا حرف میزدیم که

سنگینیه نگاهی رو رو خودم حس کردم وقتی برگشتم پسرا

سرگرم بحث خودشون بودن برا همین فک کردم خیالاتی شدم و

دوباره خودمو انداختم وسط بحث......

فردا:

صبح با کلی بدبختی بلند شدیم و اماده شدیم رفتیم مدرسه...

امتحان تاریخ اروپا داشتیم.....

سارا:ههههههههی دن پیس پیس دن..دنیل.....(بر فرض یکی از

دانش اموزان)

دنیل:کدوم سوال؟؟؟؟؟

سارا:2 صفحه سوم....

جواب رو روی یه برگه کوچیک نوشت و پرت کرد زیر میز من...

منم خودرکارمو انداختم و رفتم زیر میز و برگه رو برداشتم.....

کژال:بدبخته تقلب کار....

سارا:ساکت.....

از اون ور کلاس:

ملینا:صدف کتابو ببند.....داره میاد اینور.....

صدف زود کتابو بست و زیر جامیزش جاسازی کرد.....

کمپانی-عصر:

وویی:باید خودتونو اماده کنید....چون باید یه البوم بدین بیرون...

سارینا:ولی ما هنوز یه هفته هم نشده که اهنگمونو دادیم بیرون

این با عقل جور در نمیاد.....

وویی:میدونم..میدونم...مجبوریم....شما باید البومتونو بدید 

بیرون بعد یه تور 4ماهه امریکا-اسیا-اروپا....

سارا:ااااااااااااااااااااااااااااااااو اروم اروم.....اینطوری ما میمیریم.....

وویی:میدونم میدونم ما مجبووووووووریم...

کژال:اهه تو هم مارو کشتی از بس این حرفو تکرار کردی..حرف

دیگه بلد نیستی؟؟؟؟؟

وویی:خودتونو اماده کنید....متن اهنگا امادس....تا دو هفته دیگه

هم...رو ریتم و صدا و .... و یه هفته بعدش ضبط اهنگا...سه روز

بعدشم البوم رو بیرون میدیم...

سارا:بنیامین الان چند ساله همش 3تا البوم داده بیرون اونوقت

ما هنوز هیچی نگذشته یه البوم اونم تو یه ماه بدیم بیرون؟؟!!!

وویی:الان5 ماه میگذره.......فقط سبکش  2تاش پاپ هست4تا

دیگه راکه.....و رو اون 2تا اهنگی که تو ایران کار کردین هم 

میخوایم کار کنیم.....و یه اهنگ هم مخلوط درست کنیم....

انتی بوی: 

وویی:خو من دیگه میرم یه جوری باهاش کنار بیاید....خدافظ...

وقتی رفت هممون وسط سالن وا رفتیم...

زی زی:ای بری و دیگه بر نگردی با ایتور 4ماهه مضخرفت....

ملینا:من الان میرم با ون زیرش میکنم......

--------------------------------------------------------------------

دونگهو:چچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچی تور 4 ماه

اروپا-اسیا-امریکا.....یعنی ....

سارا:ااااااااااااااااااااااایی مخم داره Erorمیده....نمیکشیییییم....

دونگهو:5ماه همو نمیبینیم...اهه اهه

سارا:چیزی گفتی؟؟؟؟(الان اینارو دارن با ناله میگن)

دونگهو:نه یادم نمیاد...اهه اهه..

سارا:اه تو چرا گریه میکنی..من باید گریه کنم...

دونگهو:خو تو گریه نمیکنی..من جات گریه میکنم...

سارا:ما چه قدر بدبختیم........

--------------------------------------------------------------------

یه ماه بعد:

وویی:خسته نباشید...البوم تا فردا اماده میشه...و بیرون داده

میشه...اگه فروشتون خوب باشه...

 شکیبا(با ناله):ای از رو زمین خدا برت داره...تو این همه برنامه

شرکت کردیم...اینقدر خوندیم...میخوای مردم مارو نشناسن...

ساراکخو فقط میدونن ما وجود داریم طرفدارمون که نیستن...

ملینا:اینم یه حرفیه....

زی زی:خخخخخخخخخخخخخر پفففففففففففففف....

گلی:من دارم میمیرم...

کژال:زودتر....

وویی:نگران نباشید تا دلتون بخواد تو خارج ..طرفدار دارید...با این

البوم هم معروف تر میشین....

انتی بوی:میییییییییخوااااااااایم نشیمممم..اییی مردم..........

نظرات شما عزیزان: